آیه الرجال قوامون علی النساء
مشخصات آیه | |
---|---|
نام آیه | الرجال قوامون علی النساء |
واقع در سوره | سوره نساء |
شماره آیه | ۳۴ |
جزء | ۴ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | فقهی |
درباره | مسائل سرپرستی خانواده |
سایر | احکام نشوز |
آیات مرتبط | آیه ۱۲۸ سوره نساء |
آیه اَلرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ (نساء: ۳۴) به مسائل سرپرستی و ریاست در خانواده (قوامیت مردان بر زنان) اشاره دارد. در این آیه همچنین به وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر مانند تأمین هزینههای زندگی از طرف مرد و حفظ اموال و ناموسِ مرد از طرف زن پرداخته شده است.
توصیه راهکارهایی به مردان در برخورد با زنان ناشزه (زنانی که وظایف همسری خود را بجا نمیآورند) از دیگر مطالب مطرح شده در این آیه است: نصیحت، دوری در بستر و تنبیه بدنی خفیف بدون خروج از حریم عدالت از جمله این راهکارها است.
متن، ترجمه و معرفی
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ الله بَعْضَهُمْ عَلَیٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیبِ بِمَا حَفِظَ اللهُ ۚ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَکمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبِیلًا ۗ إِنَّ اللهَ کانَ عَلِیا کبِیرًا ﴿۳۴﴾
|
مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند. پس، زنان درستکار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ میکنند. و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاهها از ایشان دوری کنید و [اگر تاثیر نکرد] آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت کردند [دیگر] بر آنها هیچ راهی [برای سرزنش] مجویید، که خدا والای بزرگ است.
|
آیه الرجال قوامون علی النساء، سی و چهارمین آیه سوره نساء است که بر سرپرستی و مدیریت مردان بر زنان و مسائل سرپرستی در خانواده اشاره دارد. خداوند در این آیه به بررسی جایگاه، مسئولیت و وظایف مرد در خانواده پرداخته است. در این آیه همچنین وظایف متقابل زن در مقابل همسر و همچنین راهکار حفظ خانواده از فروپاشی بررسی شده است.
شأن نزول
تفاسیر اهل سنت دو سبب برای نزول آیه الرجال قوامون علی النساء ذکر کردهاند:
- سعد بن ربیع از بزرگان انصار زنش حبیبه را به دلیل نافرمانی سیلی زد. حبیبه به همراه پدرش نزد پیامبر(ص) شکایت کرد که پیامبر(ص) فرمود: زن حق قصاص دارد. هنگام بازگشت حبیبه، این آیه نازل شد و پیامبر(ص) فرمود: بازگردید ما چیزی اراده کردیم؛ ولی خواست خدا چیز دیگری بود و آنچه خدا خواهد، بهتر است.
- فخر رازی سوال و سخن زنان درباره بیشتر میراث بردن مردان را سبب نزول این آیه میداند که در جواب پرداخت مهریه و نفقه توسط مردان را علت این ارثبری بیشتر دانسته است.
علامه طباطبایی ظاهر روایاتِ شأن نزول اول (کتک خوردن حبیبه توسط همسرش سعد بن ربیع) را دارای اشکال میداند؛ زیرا بر فرض صحت این روایات، اولا پیامبر(ص) حکم نکرده و فقط جواب سوال را داده و برای صدور حکم باید دو طرف در محکمه حاضر باشند. در ثانی بیان این شأن نزول تخطئه رسول خدا(ص) خواهد بود؛ زیرا میخواهد بگوید پیامبر حکمی کرده که اشتباه است و این با عصمت پیامبر اسلام(ص) منافات دارد؛ بنابراین چنین شان نزولی قابل قبول نخواهد بود.
محتوای آیه
آیه الرجال قوامون علی النساء به چند مطلب درباره سرپرستی و ریاست در خانواده (قوامیت مردان بر زنان)، تأمین هزینههای زندگی، وظایف متقابل همسران و راهکارهای حفظ خانواده از فروپاشی در صورت نشوز زنان پرداخته است.
سرپرستی و ریاست در خانواده
مفسران فراز «الرجال قوامون علی النساء» در آیه ۳۴ سوره نساء را به سه رویکرد کلی تفسیر کردهاند:
- بسیاری از متفکران و مفسران شیعی چون شأن مرد را شأن مدیریت خانواده دانستهاند، از مفهوم قوامون تحت عناوینی چون سرپرستی و قیمومت، ولایت، سلطه و حاکمیت مرد بر زن یاد کردهاند.
- برخی از مفسران قوامیت را به مفهوم قیام به امر، مراقبت، تکفل امور زنان و کارگزاری دانستهاند. به نظر این گروه، آیه قوامیت فقط بر قیام کردن به امور زنان و نه سلطه بر آنها دلالت دارد.
- برخی دیگر از مفسران با تلفیق دو دیدگاه قبلی (ریاست و کارگزاری) بر این باورند که قوامیت فقط سرپرستی به معنی امر و نهی نیست؛ بلکه اعتنا به شأن زنان و رسیدگی به امورشان نیز است.
وظایف متقابل همسران
در بخش دیگری از آیه ۳۴ سوره نساء، خداوند به وظایفی که زن و شوهر نسبت به همدیگر دارند پرداخته است. مفسران منظور از این فراز آیه «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ» را، تعهد شوهر نسبت به تامین هزینههای زندگی آبرومندانه از جمله پرداخت نفقه زن و فرزندان و مهریه زنان و همچنین حراست از کیان خانواده دانستهاند.
در مقابل تعهداتی که شوهر نسبت به دیگر اعضای خانواده دارد، خداوند از زن نیز خواسته است خاضع، سازگار و متعهد در برابر نظام خانواده باشد و با اطاعت از شوهر خود و حفظ ناموس و اموال شوهر نه تنها در زمان حضور بلکه در غیاب او و حفظ شأن و احترام شوهر، وظیفه همسری خود را بجا آورد و مرتکب خیانت نشود.
راهکارهای حفظ خانواده
در بخش انتهایی آیه چگونگی برخورد با زنان ناشزه (زنانی که وظایف همسری خود را بجا نمیآورند) مطرح شده است. طبق نظر مفسران، مردان در برابر زنانی که ناشزه هستند، باید راهکارهای توصیه شده در آیه را (موعظه، دوری در بستر و زدن خفیف) مرحله به مرحله بدون خروج از حریم عدالت انجام دهند. طبق تقسیمبندی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه مراحل برخورد با زن ناشزه چنین است:
- موعظه و نصیحت: اولین مرحله برخورد با زنان ناشزه موعظه و نصیحت دوستانه(فَعِظُوهُنَّ) و بیان نتایج سوء کارهایی است که انجام میدهند.
- دوری در بستر: در صورت عدم تاثیر موعظه و پند، مرحله دوم که دوری کردن از زن متخلف در بستر است. (وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ) این عکس العمل و بیاعتنایی نشانه عدم رضایت از رفتار آنها را آشکار میسازد و ممکن است این واکنش خفیف در روح آنها موثر باشد.علامه طباطبایی در المیزان از تعبیر «وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ» که واژه جمع(مضاجع) بکار رفته استفاده کرده که منظور از این فراز ترک بستر و جدا خوابیدن نیست بلکه با حفظ مضاجعه( خوابیدن در یک بستر) به عنوان اعتراض کارهایی که نشانه بی اعتنایی است صورت بگیرد (تا زن به شرایط متعارف بازگردد.) خواجه نصیر الدین طوسی در اخلاق ناصری بکاربردن این شیوهها (نشوز و بدخوئى و هجرت مضاجع ) را منوط به آن دانسته که به فسادى نینجامد.
- تنبیه بدنی: چنانچه سرکشی و پشت پازدن به وظایف و مسئولیتها از حد بگذرد و زن با لجاجت، کانون خانواده را در معرض آسیب قرار دهد، مرحله نهایی یعنی زدن خفیف (وَ اضْرِبُوهُنَّ) توصیه شده است؛ البته تنبیه زنان باید خفیف باشد، چنانچه در روایات و کتب فقهی آمده این تنبیه نباید منجر به شکستگی، مجروحیت و یا حتی کبودی در بدن زن گردد.برخی از صاحب نظران بر این باورند که عدالت روح قرآن و سنت است و مخصو صاً در موضوعات عقلایی مانند نکاح نباید عدالت مورد قبول و فهم عقلا مخدوش شود.
تکنگاری
رساله بدیعه اثر سید محمدحسین حسینی تهرانی كتابی است که در تفسیر آیه الرجال قوامون علی النساء نوشته شده است. این کتاب در دو محور کلیِ فلسفه حقوق زن و مرد، و موقعیت زن در زمینه جهاد و قضا و حكومت ارائه شده است.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۱۱۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۳۶۹.
- ↑ مصطفوی فرد، «رویکرد اندیشوران شیعه به مفهوم قوامیت مرد در آیه ۳۴ سوره نسا»، ص۸۲.
- ↑ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۱۵۵؛ بیضاوی، انوار النتزیل، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۷۲.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۷۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۴۹.
- ↑ مصطفوی فرد، «رویکرد اندیشوران شیعه به مفهوم قوامیت مرد در آیه ۳۴ سوره نسا»، ص۸۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۴۳؛ قرشی بنایی، احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۵۴؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۷۳.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۱۵؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ۶۸.
- ↑ فیض کاشانی، الاصفی فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۱۸.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۳۸.
- ↑ مصطفوی، تفسیر روشن، ۱۳۸۰ش، ج۵، ص۳۶۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۳۷۰؛ بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۳۹؛ فضل الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۲۹-۲۳۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۶۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۷۰؛صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۳۸.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۶۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۷؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۱۶-۳۱۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۴۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، نشر اسماعیلیان، ج۴، ص۳۴۶.
- ↑ طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۸۱.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۲۱، ص۵۱۷.
- ↑ صدوق، من لا یحضر، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۲۱؛ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۳۳۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،۱۳۷۱ش، ج۳، ص۳۷۳- ۳۷۴.
- ↑ مصلی نژاد، کیایی،وجدانی، فصلنامه تاملات اخلاقی، شماره ۲ تابستان ۱۴۰۱،«تأمّلات اخلاقی در جواز نکاح صغیره و تعارض آن با قاعده عدالت».
- ↑
- ↑ برخی از اطلاق این آیه(به ضمیمه پارهای از روایات) استفاده کردهاند که جائز نيست زن به مجلس شورا راه يابد، هر چند فقيه و مجتهد باشد. زيرا شأن مجلس تنها مشاوره و بحث از قوانين نيست تا گفته شود که زنها در زمان پيغمبر صلّی الله عليه وآله وسلّم نيز در اصول احكام اسلام بحث میكردند، زيرا مجلس شورا در اين زمان، در همه امور ولائی و حكومتی، رياست عامّه بر ملّت دارد، و ارشاد و رهبري در امور سياسی، به عهده اوست. و اوست كه خطّ مشي حكومت را در كارها و در همه شؤون ملّت أعمّ از اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، تعليم و تربيتی مقرّر میكند، و حتّی جنگ و صلح نيز با تصويب مجلس انجام میشود و با تصويب و رأی اعتمادش، دولت (قوّه مجريّه) نيز تحكيم پيدا میكند، و با رأی عدم اعتماد مجلس است كه دولت ساقط میگردد. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رساله بدیعه، ص۲۱۶و۲۱۷
- ↑ وظاهر قوله : ( وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ ) أن تكون الهجرة مع حفظ المضاجعة كالاستدبار وترك الملاعبة ونحوها
منابع
- بلاغی، عبدالحجه، حجة التفاسیر، قم، حکمت، ۱۳۸۶ش.
- بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق.
- رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، تهران، مکتبة المرتضویة، ۱۳۸۷ق.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۳ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- فضلالله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت،دار الملاک، ۱۴۱۹ق.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۱۸ق.
- قرشی بنابی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بعثت، ۱۳۷۵.
- مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
- مصطفوی فرد، حامد و حمید ایماندار، «رویکرد اندیشوران شیعه به مفهوم قوامیت مرد در آیه ۳۴ سوره نساء»، در مجله آموزههای قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شماره ۲۶، ۱۳۹۶ش.
- مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش.
- مغنیه، محمدجواد، الکاشف فی تفسیر القرآن، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
- واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.